به شاهزاده رویاهایم

این وبلاگ، مجموعه نامه هائیه برای شاهزاده رویاهام. شاهزاده ای که هنوز دارم دنبالش می گردم. عین نامه های جودی ابوت...

به شاهزاده رویاهایم

این وبلاگ، مجموعه نامه هائیه برای شاهزاده رویاهام. شاهزاده ای که هنوز دارم دنبالش می گردم. عین نامه های جودی ابوت...

شنهای زمان

اتفاقاتی که در هر لحظه دارن در دنیا اتفاق می افتند مثل دونه های شنی هستند که در یک روز آفتابی، در ساحلی ماسه ای، دارند از لابلای انگشتانت می ریزند. هر کس بسته به جایی که هست و بسته به زاویه ای که داره به این اتفاقات گذرا نگاه می کنه و همین باعث میشه که بعضی از اون اتفاقات زیر نور خورشید برق بزنند و اتفاقات مهم دنیای اون فرد بشن و زندگیشو بسازن!

مثلا یکی از مهمترین اتفاقات زندگی من که مرگ پدرم یا قبولی من در دانشگاه بوده احتمالا برای تو مرگ یکی از شش میلیارد انسان ساکن کره زمین یا قبولی یکی از صد هزاران نفر در کنکوره در حالی که امتحان فردای تو برای من یکی از هزاران ماسه گذرنده از خلال انگشتان زمان هست!

معمولا هر کس اعتقاد داره که دنیای خودش مهمترین دنیاست مثلا خورده شدن 50تومان از پولمون توسط راننده، منجر به بیرون زده شدن رگ گردنمون میشه (باور کن نه بخاطر 50تومان بلکه چون باید جلوی ظلم ایستاد!)ولی در همون حال، تماشای کودکان گرسنه آفریقایی که هر روز بخاطر خورده شدن حقشون دارن می میرن برامون منجر به عوض شدن کانال تلویزیون میشه…

واقعیتش اینه که احقاق حق خیلی مهمه به شرطی که پای حق من در میون باشه! 

آره… درسته که هر کس اعتقاد داره دنیاش مهمترین دنیاست اما واقعیتش اینه که کافیه زاویه دیدمون رو نسبت به زندگی تغییر بدیم تا جهت تابش خورشید عوض بشه و ماسه های جدیدی جلوی چشممون برق بزنن و دنیامون عوض بشه…

ارزش آدمها هم بستگی به وقایع مهم سازنده دنیاشون داره مثلا اونی که براش شاد بودن و شاد کردن، دروغ نگفتن، وفای به عهد، گرسنه نبودن کودکان شهرش مهمه باارزشتر و خوشبخت تر از اونیه که انتقام گرفتن، شمردن و نگه داشتن حساب نامردها و بی معرفتهای دوروبرش و صرف کلی کینه و ناله برای هر کدومشون، شاد شدن به بهای مسخره کردن دیگرون یا پولدار شدن به بهای دروغ گفتن واسش مهمه! 

انگار تنها وظیفه ما در زندگی اینه که کاری کنیم که چیزهایی که واقعا مهم هستن برامون مهم بشن! اینکه امشب پیش خانواده ات هستی مهمتر از اینه که فردا امتحان رو بیفتی!

به نظر من، خریدن یه گل خوشبو برای میز کارمون، غرق شدن در تماشای زیبایی شیرین لبخند یانگوم، در آغوش گرفتن و بوسیدن مادرمون، قربون صدقه خدا رفتن و لبخند زدن به کودکان رهگذر مهمتر از اینه که خودمونو در کار خفه کنیم تا چند سال دیگه از گرسنگی نمیریم!

 

مهم نیست که اگه تا فردا توی این کویر آب پیدا نکنی از تشنگی می میری!

مهم اینه که آیا بره ای در یه سیاره دیگه، گلی رو که تا بحال ندیدیش خورده یا نه؟

(شازده کوچولو)                                                  

نظرات 1 + ارسال نظر
مینا یکشنبه 9 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:34 ق.ظ

با نظرت کاملا موافقم ولی باید قبول کنیم که این کارا برا مردم ما یه عادت شده توهمین دانشگاه خودمون اینقدر بچه پولدار بی درد ریخته که به قول تو برای شاد شدن خودشونو دوستاشون حاضر به همه کاری می شند مثلا مسخره کردن یکی که از خودشون پایین تر وهرهر زدن زیر خنده همه حرفا سر این که آدما فقط همه چیز را برای خودشون می خوان آره این خوبه ولی به شرط این که یه خرده به کارهایی که می خوان انجام بدن فکر کنن یه چیز می خوام بهت بگم شاید باور نکنی ولی یه بار که جلوی دانشگاه منتظر سوار شدن اتوبوس واحد بودم یکی از این پسرهای آدامس فروش رفت سراغ یکی از پسرهای دانشگاه ولی اون نمی دونم اسمشو چی بزارم با لگد به پای بچه بیچاره کوبید در حالی بچه از درد به گریه افتاد من با این که از این کارش شوکه شده بودم ولی یه آه بلند کشیدمو گفتم ای کاش ای کاش یه کم فقط یه کم فکر داشتیم ای کاش من به موجودی بودم که می تونستم آرزو کنم تا هیچ فقیری روی زمین نمی موند ولی تنها چیزی که میتونم بگم اینه که امیدوار باشیم تا روزی امام زمان بیاد چون استاد تا قیام قیامت هم که منتظر بمونیم کاری نمی تونیم انجام بدیم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد